سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی بر اصول منطق و اخبار مرتبط

??پادشاه? در منطقه سر سبز و شاداب حکمرانی م?کرد 

روز? ب?مار شد و طب?بان از درمان ب?مار?ش عاجز ماندند و ازشاه عذر خود

را خواستند که از دستشان کاری ساخته ن?ست .

شاه هم مجبور بود که جانش?ن خود را قبل از وفات اع?م نما?د .??

 

?شاه گفت من کسی را انتخاب م?نما?م ،

که قبل از وفات من ?ک شب در قبری که برای من آماده کرده اند بخوابد !

ا?ن خبر در سراسر کشور پخش شد 

ول? کس? پ?دا نشد که در قبربخوابد . 

تا ا?ن که ?ک مرد فق?ر حاضر شد تا درا?ن قبر بخوابد

فقط ?ک شب و فردا صبح ،پادشاه مردم شود.?

 

?مرد فق?ر در قبر خواب?د و روزنه ای برا? نفس کشیدنو هوا هم گذاشتند تا نم?رد و همه رفتند .

تا ا?ن که مرد فق?ر به خواب رفت .

در خواب د?د کهنکیر و منکر با?? قبرش آمده اند.

سوال م?پرسند و فق?ر پاسخ م?گوید تا ا?ن که پرس?دند:

در دن?ا چ? داشت?؟? 

??فق?ر گفت :فقط ?ک مرکب ‏(خر ‏) ناتوان داشتم و دیگر

ه?چ چ?ز نداشتم .??

?از رفتار فقیر با خر پرس?دند که چرا در ف?ن و ف?ن روزها بر خرخود بار ز?اد گذاشتی که توان بردنش رانداشت و پرس?دند درفلان روز به خرت غذا نداد? و....??

?مرد فق?ر بخاطر ا?ن ظلم ها که به خرش کرده بود چند ش?ق آتش?ن خورد که برق از سرش پرید .?

 

??از خواب ب?دار می شود در ترس و وحشت در قبر آرام م?گ?رد تا ا?ن که صبح

م?شود و همه به د?دار پادشاه جد?د شان می آیند تا از قبر ب?رونش کنند

و بر تخت سلطنت بنشانندش .??

??هم?ن که قبر را باز م?کنند مرد فق?ر پا به فرار م?گذارد و مردم در

پ? او صدا کنان که ا? پادشاه ما فرار نکن !

مرد فق?ر با جیغ و فر?اد م?گوید:

به خاطر تنها خر? که داشتم ا?ن قدر

عذاب شدم و شکنجه د?دم اگر پادشاه همه مردم شوم وا? به حالم ...??

 

??ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست

ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست??

 

??هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور

هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...??

 

??ای کاش این حکایت به گوش همگان برسد??