به بهلول گفتند:
با ا?ن درآمدت زندگ?ت می چرخه؟
گفت: خدا رو شکر، کم و ب?ش می سازیم.
خدا خودش می رسونه.
گفتند: حا? ما د?گه غر?به شد?م لو نم?د?؟
گفت: نه ?ه خورده قناعت می کنم گاه? اوقات هم کار د?گه ا? جور بشه انجام م?دم، خدا بزرگه نم?ذاره دست خال? بمونم.
گفتند: نه راستشو بگو.
گفت: هر وقت کم آوردم ?ه جور? حل شده، خدا رزّاقه، م?رسونه.
گفتند: ما نامحرم ن?ست?م. راستشو بگو د?گه.
گفت: تو فکر کن ?ه تاجر یهودی تو? بازار هست هر ماه ?ه مقدار پول برام م?اره کمک خرجم باشه.
گفتند: آهان، د?د? گفتم. حا? شد ?ه چ?ز?. چرا از اول راستشو نم?گ?؟
گفت: ب? انصاف سه بار گفتم خدا می رسونه باورنکرد? ?ک بار گفتم ?ه تاجر یهودی می رسونه باورکرد?.
?عن? خدا به اندازه ?ه تاجریهودی پ?ش تو اعتبار نداره؟
ه? سجده می کنیم ول? هنوز خوب باور ندار?م که ?ک? اون با? هست که حواسش به ماست.