سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی بر اصول منطق و اخبار مرتبط

مسابقات شنائی در دهکده ی شیوانا برگزار شده بود و جوانان دهکده و از جمله چند تن از شاگردان مدرسه ی شیوانا هم در این مسابقه شرکت کرده بودند . جمعیت بزرگی در اطراف دریاچه ، نزدیک دهکده جمع شده بودند و منتظر شروع مسابقه بودند . یکی از شاگردان شیوانا که اندامی ورزیده داشت و شناگر ماهری بود ، قبل از مسابقه خطاب به شیوانا و بقیه شاگردان گفت : « من شناگر ماهری هستم . اما شرایط مسابقه سخت و عرض دریاچه خیلی زیاد است و با توجه به سردی آب فکر نکنم بتوانم زیاد جلو بروم » . یکی دیگر از شاگردان شیوانا که پسر زبر و زرنگ و لاغراندامی بود ، بلند شد و گفت : « من چون در ورودی مدرسه قهوه ای است ، حتما در این مسابقه برنده میشوم » ! همه با صدای بلند به بی معنایی حرف شاگرد دوم خندیدند و چند دقیقه بعد مسابقه شروع شد . آن شاگرد شیوانا که شناگر ماهری بود ، طبق آنچه خودش پیش بینی کرده بود ، بعد از چند دقیقه کم آورد و مجبور شد به ساحل برگردد و از ادامه ی مسابقه منصرف شود . اما شاگرد زبر و زرنگ و لاغراندام با جسارت و تلاش فراوان موفق شد همه ی شرکت کنندگان را پشت سر بگذارد و نفر اول شود . یکی از حاضران با تعجب از شاگرد دوم دلیل این پیروزی را پرسید . شاگرد دوم لبخندزنان گفت : « برنده ها همان بازنده هایی هستند که زیاد قیدها و محدودیت های عقل ملاحظه کار را جدی نمیگیرند و از نظر بقیه کم دارند و در واقع یک جورایی به سرشان میزند . بازنده ها هم همان برنده هایی هستند که عقل ، سخت گریبانشان را گرفته و نمیگذارد بی ملاحظگی کنند و دست به خطر بزنند . برنده مسابقه که دلیل برنده شدنش را همان اول مسابقه به همه گفت ، شما به دلیل او خندیدید . او گفت چون در ورودی مدرسه قهوه ای است ، پس برنده میشود . تفاوت شما با او که برنده شد هم همین است که او برای پیروزشدن مثل شما دنبال دلیل قانع کننده نمیگردد و قبل از یافتن دلیل قانع است که برنده میشود »